ミ★ミبــــــازی روزگــــارミ★ミ | ||
|
هفته هــا خــالی از لحظه های تــو روزهـای بـارانی ، جای هیچ کس خـالی نیست جـزخـودت غـروب هـایی که بی جهت،دلـم می گیرد حرف هایی که هـرگز بـه هم نگفته ایم شعرهـایی پراز واژه هـای غمگین نگاه های غـریبه،نگاه هایی که دیگر مال من نیست تــنـهایی ... بی آغــوشی ... امیدهــای واهی... شب هــای طولانــی ... تمام این ها به من می گوید که تو چیزی جز یک خواب... یـک رویا ،یـک خیال نبـودی ! هنوز گرمم می کند یک صدای آشنا که با عشق صدایم می کند خواب من پــر از مهربانی ست ... پـر از نوازش و حرف های خوب دیوانه نیستم... زیباست لحظه های خوشِ دوست داشتن کسی که حـتی نـیـست و یـک خـیـالـه
نظرات شما عزیزان: مائده
ساعت12:12---5 بهمن 1394
apam
پاسخ:چشم گلم سرمیزنم مائده
ساعت19:52---22 دی 1394
غم داشتن جزیی اززندگیست
اما غمخوار نداشتن عذاب زندگیست… مائده
ساعت19:52---22 دی 1394
ایـن سـال هــم بـا سـال هـای دیــگه ام
فــرقـی نــخواهــد داشــــت چــون امســال هم… تنهـــایــــــم
نا مسلمان...!
اینقدر با موی خود بازی نکن دکترم گفته برایم بی قراری خوب نیست...
↻میــــــڊونے ڪـــــــجا ڊلـــــــم خیڸے میۺڪـــــــنہ؟↻
↯اونـــــجایے ڪــــــــــہ یــــــــــہ حَرومـــــــ زاده↯ بـــــ↩ـــــہ یـــــ↴ـــــہ بڇه یـــــ↯↯↯ـــــتیم بگـــــــ↪ـــہ✍ ✖بیـــ⇜ـــــــ پڊڔ✖
من تورا ارزو خواهم کرد
از سرخ شدن های صورتم برایت خانه ای خواهم ساخت سبز و رویایی شاید اکنون تو از من انقدر دور باشی که اشک های مرا حس نکنی و یا انقدر که وجود مرا لمس نکنی ولی من تا أبد عاشقت خواهم ماند…
هیــ دنیا…
نچرخـــ … سرگیجهـ گرفتمــــ … بسـ کهـ همهـ دورم زدند…
تنها که باشیــ …
خوردن قطرات باران به شیشهـ … بی قرارت می کند… بارش آرام برفــ … بی قرارت می کند… برگ ریزانــ … بی قرارت می کند… وزش نسیم بهاریــ … بی قرارت می کند… تنها که باشیــ … تمام هواهای دو نفرهـ … بی قرارت می کند…
ر
فتی؟؟؟ به سلامت!!! من خدا نیستم که بگویم هر وقت توبه کردی برگرد... رفتنت پایان من نبود... آغاز بی لیاقتی تو بود پاسخ:♥✿ همه شب ، من تا بشارت خواب آن راز بلیغ مقدس را ، آن عهد صریح مسلم را - با صدای بلند – تنها برای خود ، تکرار می کنم ... گویی به این هدف که دیوار و پنجره چشم امید دوباره به در او زند شاید به صبح بی رمقم خورشید بار دگر ، در التهاب عشق برافروزد ••• هر شب میان سیل عظیم ترس من دانه دانه مروارید آن توهم عریان را با پنجه های فرورفته ، با مشت های ستیزه گر بسته از موج جاری حادثه محفوظ می کنم ••• من اعتماد مرمرینم را از اعتقاد مسموم سرنوشت در مکتب ایمان به پیمان سبزمان ، مکتوم می کنم . ••• اما دگر نیازی به اعتراف هر شبه نیست که مکرر ، زمزمه وار عهد نبسته را ، بر طنین لبهایم ، نقش بگذارم زیرا نگاره ی این تفاهم محض بر تار و پود جان من نقش بسته است ... ••• انتظار من از لحظه های امشب و هر شب به وسعت لحظه های رسیدن ، بار رحیل بسته است ! آری دگر این انتظار نیست این شوق مطلق است که از طلیعه ی آمدنت بر پک یر سحر ، جوانه ی نور ، رسته است ! آه ای یگانه ترین ، یکتای هرم عشق ! شور حضور تو بر فرسنگ های فاصله پل عروج بسته است ... "کیانا وحدتی" ↯ درســــــــتـــه ↯ ⇄بعضــــے جـــاها ⇣⇣ ••◀غرورم خـــــم شده ✘☜ ولــــــــے ... ••◀به ذات ِ پاکــ√ــم قســـم↘ ✓ نمیــــذارم بشکنـــــــه ✓ⓝ✘✘✘
آدمـیــزاد….
غـُــرورَش را خیلـی دوستـــــ دارد، اگـر داشتــه بـاشــد، آن را از او نگیـــریــد… حتــّی بـه امانتـــ نبــریـــد… ضــربــهای هــم نَـزَنـیــدش، چــه رسـَـد به شـکسـتـَـن یـا لـِـه کــردن! آدمـــی غـُــرورَش را خیلـی زیــاد، شـایــد بیـشتـَـر از تــمـام ِ داشـتـههـایـَش، دوستـــ مـیدارد؛ حـالـا ببیــن اگــر خــودَش، غــرورَش را بــه خـاطــر ِ تــو، نـادیـده بگیــرد، چـه قــَدر دوستتــــ دارد! و ایـــن را بــفـهـم … پاسخ:ممنون از حضورتون♥✿
غریبه ای آمـد
عـشقی داد نـفـسی گرفت آرام و بی صدا رفت هــوس کــرده ام کـــه تـــو بـاشـــی مـــن بـــاشـم و هیچـکـس نبـاشـــد آنگـــاه داغتـــریـن آغــــوش هـــا را از تنـتــــ و شیـریـــن تـریــن بــوســـه هـــا را از لبـــانتــــ بیـــرون بکشـــم بــه تـلـــافـی تمـــامـ ِ روزهــایـــی کـــه میخــــواهمتــــ و نیسـتـــی ... پاسخ:♥✿
فتی؟؟؟ به سلامت!!!
من خدا نیستم که بگویم هر وقت توبه کردی برگرد... رفتنت پایان من نبود... آغاز بی لیاقتی تو بود پاسخ:♥✿
زندگی انتظار کشیدن برای پایان توفان نیست، یادگیری رقصیدن زیر باران است...
پاسخ:♥✿
عشق همچون آب ، “زلال” است
همچون رود ، “جاریست “ و همانند جوی راه خویش را از دل سختترین سنگها پیدا خواهد کرد . عشق دلیل نمی خواهد که خود دلیل است . می بارد ، می شوید . “آمدنش”، نه به اراده توست و “رفتنش” ؛ محال است . شیاری بر وجودت می گذارد ؛ “عمیق” اگر آمد و جاری نشدی ، اگر بارید و خیس نشدی ، اگر رفتی و تمام شد ! حتی خطی بر وجودت نگذاشت ، بگذار و بگذر ! که این عشق نیست . عشق تنهایت نمی گذارد ، در لحظه لحظه های وجودت جاریست . “عمیق” است ، “شدید” است ، تا اوج رویایت می برد . رهایت نمی کند . می ترسی از “نفوذش” ، می گریزی از “عمقش”، و شیرین است ، لحظاتی که می دانی : ” در نگاه او ، تو بهترینی و در تمام لحظات او جاری هستی”. و به یاد بسپار : “در تمام هستی ، همیشه تاریخ ، هر عاشقی ، سعادت معشوق را می طلبد ؛ حتی با نثار جان خویش ، و این ، “شهادت” است”. و همیشه بدان : عشق “سرمایه” نیست ؛ “سعادت” است ... پاسخ:♥✿
آن شب …
که مـــاه عاشـــقــانه هـــایمـان را … تماشا می کرد … آن شب که شب پره ها … عاشــقـــانه تر … نــــور را می جســـتند …! و اتاقم … سرشار از عطر بوسه و ترانه بود… ! دانستم… تـــــو پـــژواک تمــــام عـــاشــقـانه های تاریخی…! پاسخ:♥✿
اگر کارگردان بودم
صدای نفس هایت موسیقی متن تمام فیلم هایم بود… پاسخ:♥✿ مـــــــــــــی توانم بــــــــپرسم چــــــــه عطری می زنــــــــــــی؟ بـــــــــوی خوشــــــبختی می دهـــــــــی انگار … پاسخ:♥✿
پـــــــــــــــرواز را دوســــت دارم
وقتـــــے از ارتفاعــــات لبانــــــت به عمــــق آغوشـــت سقـــوط میکنــــم چـــه سقــــوط دلنشینــــے راستــــے میدانستــــے پــــــــــــــرواز را تـــو یـــادم دادے پاسخ:♥✿
خوابیدن میان دستان تو
بیدار شدن روبه روی چشمان تو دیدن لبخند هر روزه ی تو گرفتن دستان گرم تو سر بر بازوی تو نهادن سرت را به سینه فشردن راه رفتن بازو به بازو کنار نگاه تو این است تنها آرزوی من , رویای همه ی شبهای من پاسخ:♥✿
قافیه های بلند نگاهت
همیشه در آخرین لحظات به داد بیت های کوتاه غزلم می رسند وقتی که نیستی اما دستهای سیاه شعر سپیدم بالاست پاسخ:♥✿
بیا با پنجه راه برویم. . .
روی تن این دنیا. . . بگذار خواب بماند. . . نفهمد از قانونش گریخته ایم و، دل باخته ایم. . . ! پاسخ:♥✿ بــــاز هـــــم خیال تــــو مــــرا “برداشــــت” کجــــا می بــــرد نمــــی دانــــم!
ســــر زده بیــــــا …
کمــــــﮯ آشفتــــگی بــــد نـیست … آن وقــــــت … تکــــــاندن ِ شانــــــه هاﮮ ِ پُـر غُـبــــــار و مُرتب کردن ِ موهــــــاﮮ ِ پریـشــــــانت ، بهانـــــــﮧ اﮮ مـﮯشود براﮮ ِ زندگـــــــﮯ . . . پاسخ:♥✿
دلایل بودنم را مــــــــرور میکنم هر روز!
هر روز از تعدادشان کــــــــم میشود! آخرین باری که شمردمشان تنها یک دلیل برایم مانده بود..! آنهــــــــــم دیدن تو بود !! پاسخ:♥✿
شاید تو…
سکوت میان کلامم باشی! دیده نمیشوی اما من تو را احساس می کنم! شاید تو …. هیاهوی قلبم باشی! شنیده نمیشوی اما من تو را نفس می کشم! پاسخ:♥✿
خاطراتت صف کشیده اند !
یکی پس از دیگری … حتی بعضی هاشان آنقدر عجولند که صف را بهم زده اند ! و من … فرار می کنم از فکر کردن به تو مثل رد کردن آهنگی که … خیلی دوستش دارم خیلی !
چه عاشقانه به رویت لبخند زدم
و تو چه مهربانانه لبخندم را پاسخ گفتی … و این شد “عاشقانه ی آرام” من و تو
امروز .....
چقــدر دلم تمام شدن می خواهـد … از آن تــمام شدن هایــی که بشــود نقــطه سرِ خط … و آنگـــاه دیکــته تمــام شـود !و من دیگــر آغـــاز نشــــوم … پاسخ:♥✿
منــــــــــــــ . . .
بـــــــــی تـــــــــــ♥ـــــــــــو همیشه یک مصرع بی پایانم... پاسخ:♥✿ ᕼIᒪᗩ
ساعت13:08---3 دی 1394
دلـم نـه عـشق مـیخواهد ...نـه احـساسات قـشنگ ...
نـه ادعـاهای بـزرگ ...نـه بـزرگهای پـر ادعـا ... دلـم یـک دوسـت مـیخواهد ... کـه بـشود بـا او حـرف زد ... و بـعد پشیـمان نـشد ... خدایا تو دوستم می شوی? ᕼIᒪᗩ
ساعت13:07---3 دی 1394
هــوس کــرده ام کـــه تـــو بـاشـــی مـــن بـــاشـم و هیچـکـس نبـاشـــد آنگـــاه داغتـــریـن آغــــوش هـــا را از تنـتــــ و شیـریـــن تـریــن بــوســـه هـــا را از لبـــانتــــ بیـــرون بکشـــم بــه تـلـــافـی تمـــامـ ِ روزهــایـــی کـــه میخــــواهمتــــ و نیسـتـــی ... پاسخ:♥✿ ᕼIᒪᗩ
ساعت13:06---3 دی 1394
تو را مرور می کنم به تکرار؛
تا خاموشی ام، نشان از فراموشی ام نباشد ... پاسخ:♥✿ ᕼIᒪᗩ
ساعت13:06---3 دی 1394
رفتی؟؟؟ به سلامت!!!
من خدا نیستم که بگویم هر وقت توبه کردی برگرد... رفتنت پایان من نبود... آغاز بی لیاقتی تو بود
وقتی نبض مهتاب در گوشم لالایی می شود …
سر بر پایش می گذارم و … آن وقت است که … گل بوسه های ماه بر گونه ی رویایم می نشیندُ … ستاره چینی تـــــــو و … خواب های نقره ای مـــن آغاز می شود …! پاسخ:♥✿
چــقدر دزدیــدنِ نگــاه ِ تــو
از چشــمان ِ تــو لــذت بخــش اســت! گــویــی تیــله ای از چشــمم بــه دلــم مــی افتــد! بـــانـــو! … بــا مــردی کــه تیــله هــای بسیــار دارد، مــی آیــی؟
چنـב رפּـزیست سیگار בلҐ را میزنـב
בیگر میلے نـבارҐ بـہ اـפּ פּـلے بے انصاـᓅـیست آنطـפּـر ڪـہ مرا ترڪ ڪرבنـב ترڪش ڪنҐ
یاـבت عاـבت است همیלּ رפּـزها ترڪ میڪنҐ
مثل سیگارҐ ڪـہ ماـہ هاست نـפֿ آـפֿـریست ڪـہ رפּـشלּ میڪنҐ پاسخ:♥✿
همیشـہ בـפּــב سیگار بـہ سمتے میرہ ڪـہ نمے פֿــפּـای،
בـᓆـیـᓆـا مثـہ مسیر زنـבگے ما پاسخ:♥✿
ڪاش بـפּــבے
جاے سیگار نازت را میڪشیـבҐ ..! پاسخ:♥✿
سیاهے لبهایҐ
از سیگار פּ ᓆـلیـפּـלּ نیست لبهایҐ عزاـבار פـرᓅ هاے نگـᓅـتـہ בلҐ است …!!! پاسخ:♥✿
פּ مرگ مرבלּ نیست פּ مرگ تنها نـᓅـ๛ نڪشیـבלּ نیست
مלּ مرבگاלּ بیشمارے را בیـבـہ اҐ ڪـہ راـہ میرᓅـتنـב פـرᓅ میزבنـב ، سیگار میڪشیـבنـב پاسخ:♥✿
زنـבگے مثل سیگار مے مانـב
اگر פֿـامـפּـش شـפּــב مے شـפּــב رפּـشنش ڪرב اما مزہ ے اـפּـلش را نمے בهـב پاسخ:♥✿
בیگرے مرا میسـפּـزانـב
פּ منـہ اـפـمـᓆ سیگار را پاسخ:♥✿
آـבҐ ها בست بـہ בست هҐ مے בهنـב
בـפּ בستـہ مے شـפּـنـב آنهایے ڪـہ نمے ᓅـهمنـבت آنهایے ڪـہ نمے پذیرنـבت פּ بعـב تـפּ مـפـڪـפּـҐ میشـפּـى بـہ نـᓆـص گـפּـشـہ گیرى بـہ سیگار פּ ᓅـنجاלּ ᓆـهـפּــہ ى تلـפֿ رפּـى میز پاسخ:♥✿
مثل سیگار نصـᓅــہ اـᓅـتاـבҐ
בر جهانے ڪـہ پمپ بنزیלּ بـפּــב پاسخ:♥✿
ساڪت פּ פֿـیرہ بـہ عڪست
بـפּـے سـפּــפֿـتنے مے آیـב بـہ פֿــפּــבҐ مے آیҐ لعنتے آـפֿـریלּ سیگار هҐ تـہ گرᓅـت پاسخ:♥✿ |
|
[ : بازی روزگار ] [ ] |